این روزها مرقد نورانی
زینب کبری(س) هم یزیدیان را رسوای عالم میکند آنانکه قصد جسارت به حرم
مطهر بانو را در سر میپرورانند، غافل از آنند که جوانان ایران زمین همگی
در مکتب قمر بنیهاشم پرورش یافته و تا هستند نمیگذارند زینب بیبرادر
بماند.
به گزارش مشرق، شنیدم این روزها داعشیان قصد جسارت به بانوی کربلا را در مخیله
خود میپرورانند و غربت زینب را به یاد میآورند؛ انگار میخواهند دوباره
خیمه بانو را آتش زنند و خون به جگر اباعبدالله کنند، میخواهند داغ حسین
را تازه کنند.
انگار بار دیگر صدای «هل من ناصر» حسین از صحرای
کربلا به گوش میرسد و باز سپاهیانی عظیم در مقابلش صف بستهاند و یارانی
اندک و گلچین شده یکی یکی به صف یاران اباعبدالله میپیوندند.
باز هم زینب نگران است و رسالتی عظیم بر دوش خود
احساس میکند. این روزها مرقد نورانی زینب کبری(س) هم یزیدیان را رسوای
عالم میکند، یزیدیانی که قصد جسارت به حرم مطهر بانو را در سر
میپرورانند، غافل از این هستند که جوانان ایران زمین همگی در مکتب قمر
بنیهاشم پرورش یافته و تا آنها هستند نمیگذارند زینب بیبرادر بماند.
چه برادرانی دارد زینب، حامد نام برادر زینب شده،
جوانی از بچههای شهر خودمان است و در همین کوچه بازار خودمان زندگی میکرد
و درس میخواند،و گاهی فوتبال هم بازی میکرد. در همین کوچه پس کوچههای
محله خودمان؛ همین طالقانی.
راستی مگر میشود در این دوره و زمانه چنین کربلایی
بود؟! پس درس و مشق چه میشود؟! پس آب و نان چه میشود؟! انگار حامد سرش
توی حساب و کتاب نبود!
سراغ حامد را از دانشگاه دوران تحصیلش گرفتیم. این
روزها بیشتر از همه در دانشگاه آزاد اسلامی خسروشاه روزگار میگذراند؛
نمرههایش خوب بود اما سرش توی درس و مشق که نبود. دانشجوی دانشگاه آزاد
قصد رفتن به دانشگاه دیگری را داشت تا این بار در کسوت استادی مشغول به
تدریس شود و مردانگی، غیرت، شرف و آبرو درس دهد.